سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.
چهارشنبه 1403/02/05
پ, 1395/06/25 - 08:38

نشریه موعظه خوبان شماره 145

  قال زين‌العابدين عليه السلام : حقُّ المُستَنصِحِ أَنْ تُؤدِّيَ اِلَيهَ النَّصيحةَ، وَ لْيَكُنْ مَذهَبُكَ الرَّحمَةَ وَ الرِّفقَ بِه.  /  (مکارم‌الاخلاق، ص 489)حق کسي که از تو پند و نصيحت مي‌طلبد اين است او را اندرز دهي و با رفق و مُدارا وي را راهنمايي کني.       سوء عاقبت شیخ عارف ما روحی فداه می فرمود : هیچ وقت لعن شخصی نکنید، گرچه به کافری که ندانید از این عالم [چگونه] منتقل شده، مگر آن که ولی معصومی از حال بعد از مردن او اطلاع دهد. زیرا که ممکن است در وقت مردن، مؤمن شده باشد.
 

 

قال زين‌العابدين عليه السلام : حقُّ المُستَنصِحِ أَنْ تُؤدِّيَ اِلَيهَ النَّصيحةَ، وَ لْيَكُنْ مَذهَبُكَ الرَّحمَةَ وَ الرِّفقَ بِه.  /  (مکارم‌الاخلاق، ص 489)

حق کسي که از تو پند و نصيحت مي‌طلبد اين است او را اندرز دهي و با رفق و مُدارا وي را راهنمايي کني.

 

 

 

 

 

 

سوء عاقبت

 شیخ عارف ما روحی فداه می فرمود : هیچ وقت لعن شخصی نکنید، گرچه به کافری که ندانید از این عالم [چگونه] منتقل شده، مگر آن که ولی معصومی از حال بعد از مردن او اطلاع دهد. زیرا که ممکن است در وقت مردن، مؤمن شده باشد. پس [کافران را] لعن به عنوان کلی بکنید.» ... می فرمودند: « تعبیر به کافر نیز نکنید در قلب : شاید نور فطرتش او را هدایت کند و این تعبیر و سرزنش، کار شما را منجر به سوء عاقبت کند.»

[ امام خمینی – ره ، چهل حدیث (شرح حدیث بیست و هشتم ) جلد اول ، نشر علامه طباطبایی ، 1366 ، ص 120 ]

 

 

 

 

 

 

غافل ترین مردم!

قال رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ): أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ یَتَّعِظْ بِتَغَیُّرِ الدُّنْیَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ ( بحارالانوار، ج77، ص112 )

 غافل ترین مردم کسی است که از تغییرات و تبدّلاتی که در عالم وجود دارد و بالخصوص در میان انسان ها بوجود می آید، پند نگیرد; چون این دنیا پُر از موجبات پند است; چنانچه در آیه کریمة قرآن آمده است: وَ سَکَنْتُمْ في‏ مَساکِنِ الَّذينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ. به کسانی که به دولت و مقامی رسیدند، تذکر می دهد، می گوید: این جایی که شما امروز نشستید، قبل از شما یک عده دیگری نشسته بودند، آن ها رفتند، شما آمدید. از این تبدّلِ حالات، تغیر مسیر تاریخ بشر، بالا رفتن ها، پایین آمدن ها، انسان باید پند بگیرد. پند هم انواع و اقسامی است، فقط این نیست که انسان احساس کند این نعمت زوال پذیر است، البته این یکی از پند هاست. اگر امروز من و شما نعمتی داریم، دیگران هم قبل از ما بودند که این نعمت را داشتند، از آن ها گرفته شد. ... تصور نکنیم ابدی است، تصور نکنیم  تضمین شده و قطعی است. این نعمت را بایستی با شکر الهی و ادای وظیفه نعمتحفظ کرد. ... کمک الهی، هدایت الهی نسبت به مومنین، نسبت به شاکرین؛ و عکسش غضب و سخط الهی، نقمت الهی برای نا سپاسان. در زمان خودمان و به چشم خودمان، از نزدیک دیدیم که خدای متعال به (عمل کننده دستورات الهی) اجر می دهد وبه کفران کننده نعمت، نقمت می دهد. این ها را در مقابل چشم خودمان مشاهده کردیم. این هم یک سلسله از پندهاست. پس کسی که این ها را نگاه نمی کند، پند نمی گیرد، واقعا غافل است.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج 16/2/1393]

 

 

 

 

 

 

اي کاش ناراحتي خود را بروز مي دادم!

 در زمان قديم، حمام های عمومي داراي خزينه بود. روزي مرحوم آیت الله شاه آبادي رحمه الله علیه به حمام رفته بودند و پس از شست و شوي خود، وارد خزينه شدند و بعد از آب کشيدن بدن، چون مي خواستند از سطح حمام بگذرند، احتياط مي کردند که آب هاي کثيف بر بدنشان نريزد. سرهنگي که او نيز در حمام بود، چون احتياط ايشان را ديد، زبان به طعن و تمسخر گشود و به ايشان اهانت کرد. ايشان از اين تمسخر و طعن او خيلي ناراحت شدند، اما چيزي نگفتند و به راه خود ادامه دادند. فرداي آن روز مشغول تدريس بودند که صداي عده اي که جنازه اي را حمل مي کردند، شنيدند. پرسيدند چه خبر شده است؟ اطرافيان جواب دادند: آن سرهنگي که ديروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتي از حمام بيرون آمد، سر زبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بيشتر شد و معالجه ي دکترها هم سودي نبخشيد و در کمتر از 24 ساعت، از دنيا رفت.بعدها، هر وقت که آيت الله شاه آبادي از اين قضيه ياد مي کردند، متأثر و ناراحت مي شدند و مي فرمودند: « اي کاش آن روز در حمام به او پرخاش کرده و ناراحتي خود را بروز مي دادم تا گرفتار نمی شد».

 [ آسمانی ( شرح زندگانی عارف مکتوم ، حضرت آیت الله شاه آبادی ) ، ص 37 ]

 

 

 

 

 

 

بی نـوبـت !

 درقدیم وتا زمانی که هنوز لوله کشی های آب به خانه ها نیامده بود، درهر خانه ای آب انبار وحوضچه ای برای ذخیره ی آب وجود داشت. این آب انبارها هر چند وقت یک بار توسط مأموری معروف به «میرآب» پر می شد. میرآب با سرازیر کردن و هدایت آب درجوی های خیابان ها وکوچه ها، آب را به خانه های مردم می رساند. یک شب یکی از همین میرآب ها، آب را به سوی محله ی حمام گلشن و کوچه ی آقا شیخ مرتضی زاهد سرازیر می کند. او می بایست به ترتیب وبه نوبت، حوض وآب انبارهای خانه های این کوچه را پر می کرد و خانه ی آقا شیخ مرتضی نیز بعد از چند خانه نوبتش می شد، اما آن شب آن آقای میرآب، درهمان ابتدای آب رسانی متوجه می شود که درخانه ی آقا شیخ مرتضی ، خبری از آب نیست و حوض منزل به طورکامل خالی شده است، بنابراین او به احترام آقا شیخ مرتضی، بدون رعایت نوبت، آب را به سوی خانه ی ایشان سرازیر می کند وحوض خانه ی ایشان را پرازآب می کند. آن شب آقا شیخ مرتضی به این مطلب آگاهی پیدا می کند. حاج محمد علی اخوان می گفت: آن شب دیدم در می زنند؛ صدایی از پشت در بلند شده بود ومی گفت: « حاج محمد حسن آقا! حاج محمد حسن آقا! در را باز کنید.» آن صدا، صدای آقا شیخ مرتضی زاهد بود. ما رفتیم در را باز کردیم وایشان با آن قد خمیده اش به داخل خانه آمد. آقا شیخ مرتضی به پدرمان گفت: «آقای حاج محمد حسن آقا! این آقای میرآب امشب لطف کرده است و بی نوبت، ابتدا آب را به خانه ما آورده است ومن الان نمی توانم بروم از همه ی همسایه ها حلالیّت بگیرم ورضایتشان را جلب کنم، بنابراین آمده ام اینجا وضو بگیرم؛ اجازه می فرمایید؟!» وآقا شیخ مرتضی تا زمانی که حوض منزلشان ازآن آب بی نوبت خالی نشده بود، احتیاط می کرد وبرای وضو و تطهیر به خانه ما می آمد!

[ برگرفته شده از: کتاب شیخ مرتضی زاهد ، ص 132/ کتاب رستگاران چاپ دوم ، ص 27 ]

 

 

 

 

 

 

یک دفعه بخوان، ولی خوب بخوان!

 در بازار چوب فروش ها، در هر حجره روزی چند کامیون چوب معامله می شود ولی در پایان روز که سؤال کنی چقدر کاسبی کرده اید، می گویند مثلا ده هزار تومان. اما یک منبّت کار، تکّه ای از آن چوب ها را می گیرد و حسابی روی آن کار می کند و بر روی آن نقش می اندازد و همان تکّه چوب را صدهزار تومان یا بیشتر می فروشد. گاهی اوقات آن قدر نفیس می شود که نمی شود روی آن قیمت گذاشت. در اعمال عبادی هم زیاد عبادت کردن چندان ارزش ندارد، بلکه روی عمل حسابی کار کردن و آن را خوب از کار در آوردن و حقّ آن را ادا کردن نتیجه بخش است. زیارت عاشورا را، مناجات شعبانیه را، نماز شب را یک دفعه بخوان، ولی خوب بخوان؛ لازم نیست خیلی بخوانی. در خیلی خواندن، خطر عادت شدن و بی روح و بی توجه تکرار کردن وجود دارد. مبادا یک عمر توی ظاهر و لفظ و اصطلاح باشید، آنچه مهم است خاصیت و باطن است. مبادا یک عمر با قواعد و الفاظ بازی کنید و از اصل و مغز غافل بمانید.

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ]

 

 

 

 

 

 

چاپ این عکس به تنهایی کافی است!

 در زیر عکس معروفی که یک پیرمرد چانه شهید رجایی را گرفته است، ما از قول آن پیرمرد نوشته بودیم: من از تو حمایت می‏کنم، ولی از تو می‏خواهم که بِروی و اسلام را پیاده کنی. این تنها پوستر انتخاب ریاست جمهوری او بود. طرح و متن این پوستر از من بود. من دیدم، اگر این متن را از زبان آن پیرمرد بیاورم، خیلی گیرایی دارد. ولی ایشان با متن مخالفت کرد و گفت: این دروغ است. چون این پیرمرد در این دیدار چیز دیگری به من گفت و مطلبش این نبود. هر چه ما با اصرار زیاد به او گفتیم: این، یک کار تبلیغی است. ایشان گفت: نه ، چاپ این عکس، به تنهایی و بدون متن کافی است.

[برگرفته از کتاب سیره شهید رجایی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1385 ، ص 506. ]

 

 

 

 

 

 

 

یک استفتاء

سوال: آیا بر کارمندانی که گاهی مقداری مال از مخارج سالانه آنها زیاد می‏‌‌آید، با توجه به اینکه بدهی‌‏های نقدی و قسطی دارند، خمس واجب است؟ جواب: اگر بدهی بر اثر قرض کردن در طول سال برای مخارج همان سال يا خريد بعضی از مايحتاج سال به صورت نسيه باشد، در صورتی که بخواهد دين خود را از منافع همان سال ادا نمايد، مقدار دين از باقی‌مانده درآمد آن سال استثنا می‏‌شود، و در غير اين صورت، تمام درآمد باقی‌مانده كه مصرف نشده خمس دارد.

[ استفتاء از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) - khamenei.ir ]

      منبع: پایگاه اطلاع رسانی سراج اندیشه    

افزودن دیدگاه جدید

درباره متن فرمت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس وب و ایمیل به صورت اتوماتیک لینک میشود .
سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.