سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.
جمعه 1403/01/31
پ, 1396/03/25 - 08:41
دوست شهیدان بشارت در گفتگو با کوله بار:

شهیدان بشارت، گل سرسبد محله مان بودند/ آسمان؛محل دیدار دو شهید

رضایی گفت: شهیدان داود و محمد رضا بشارت، گل سرسبد محله مان بودند و بعد از شهادت داود، محمد رضا به جبهه رفت تا انتقام او را بگیرد و سرانجام به آسمان پر کشید و برادرش را در آسمان ملاقات کرد.

داوود رضایی،دوستان شهیدان داود و محمد رضا بشارت از شهدای محله یاخچی آباد تهران در گفتگو با کوله بار با اشاره به خاطراتش از این دو شهید گفت: داود از همان اول جنگ به جبهه رفت و بعد از یک ماه به شهادت رسید. او یکی از شهدای نخستین محله یاخچی آباد بود که در آبادان به شهادت رسید.داود در دوران نوجوانی اش درس می خواند و بیشتر وقتش را در مراسم های مذهبی می گذراند و مداحی می کرد.

وی ادامه داد: داود کاسبی می کرد و شغلش آزاد بود و در کنار کارش، درسش هم خوب بود ولی دیگر درس نخواند.او بیشتر در مسجد قمربنی هاشم (ع) یاخچی آباد می رفت و نماز می خواند که بالاخره بعد از آغاز جنگ، اعزامش را با خانواده اش در میان گذاشت اما پدر و مادرش نگرانش بودند ولی وقتی اصرارهایش را دیدند قبول کردند که بگذارند تا به جبهه برود.او برای مدتی در شهربانی خدمت می کرد که شرایط جنگ او را به جبهه ها فرستاد و در نهایت با شهادت، از میان ما رفت.

رضایی ادامه داد.داود وقتی شهید شد محمد رضا در کردستان بود که در روز چهلم او می آید و خبر دار می شود که او شهید شده است.تشییع پیکرداود در روز تاسوعا بود و بیشتر اهالی یاخچی آباد آمده بودند چرا که داود یکی از اولین شهدای محله مان بود و به همین دلیل برای اهالی تازگی داشت که می دیدند او به شهادت رسیده است.

دوست شهیدان بشارت در ادامه از خاطرات محمد رضا بشارت برایمان گفت: او در طول دوران نوجوانی اش درس می خواند که بعد به ارتش رفت و دوره های اموزشی را گذراند و قبل از جنگ هم در ارتش بود. در دوران دفاع مقدس، او در جبهه راننده تانک بود که در نهایت براثر خمپاره به شهادت رسید.

وی ادامه داد:محمد رضا رزمی کار بود و در یکی از باشگاه های محله ورزش می کرد و وقتی وارد بسیج می شد به دوستانش هم آموزش می داد.او آموزش سلاح را در ارتش گذرانده بود و همین کارها را به بچه های بسیجی در مسجد آموزش می داد تا یاد بگیرند.
رضایی تاکید کرد: محمد رضا مطیع خانواده بود و به بزرگتر از خودش احترام می گذاشت.او پسر سوم خانواده بود.آنها دو برادر و دو رفیق بودند و رابطه خوبی با همدیکر داشتند. محمد رضا در فروردین سال 60ازدواج کرد و دو ماه بعد از آن، به مقام پرفیض شهادت رسید.

دوست شهیدان بشارت خاطر  نشان کرد: تشییع پیکر محمد رضا هم چند روز بعد از شهادتش در تهران انجام شد که در آن بیشتر اهالی شرکت کرده بودند. مادرشهیدان در سال 81مرحوم شد.پدر و مادر شهید به رحمت خدا رفته اند.

رضایی در ادامه به تشییع پیکر شهید داود بشارت اشاره می کند: من تشییع پیکر داود را هرگز فراموش نمی کنم که اکثر اهالی محله در آن شرکت کرده بودند..برای ما شهادت او خیلی تازگی داشت و جوشش خاصی در محله به وجود آمده بود که آن روزها من سن کمی داشتم اما این جوشش را در محله می دیدم. به همین دلیل هر سال روز تاسوعا در مسجد قمر بنی هاشم (ع) برنامه ای به مناسبت شهادت داود برگزار می کنیم.

وی افزود: محمد رضا 2سال از من بزرگتر بود و به بچه های بسیجی محل آموزش نظامی می داد و دوست داشت توانایی خودش را به دیگران بیاموزد. او یک کلاشینکف داشت و به بچه ها یاد می داد که بچه باز و بسته کردن اسلحه را فرا گرفتند؛حتی یک روز در مسجد تیر مشقی رها کرد و خیلی از بچه ها شوکه شده بودند اما او می خواست این گونه بچه ها را بیشتر با طریقه استفاده ا ز اسلحه آشنا کند و باید بگویم که شهادت برادرش برایش انگیزه شده بود.

رضایی در پایان گفت: شهیدان داود و محمد رضا بشارت، گل سرسبد محله مان بودند و بعد از شهادت داود، دیدیم که محمد رضا خودش را به آب و آتش زد و به جبهه رفت تا انتقام او را بگیرد و سرانجام به آسمان پر کشید و برادرش را در آسمان ملاقات کرد.

انتهای پیام/ک
 

افزودن دیدگاه جدید

درباره متن فرمت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس وب و ایمیل به صورت اتوماتیک لینک میشود .
سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.