سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.
پنجشنبه 1403/02/06
د, 1395/11/04 - 23:51

واسطه آخرین دیدار یک شهید با مادرش

چند روز مانده به عملیات یکی از رزمندگان آمد و درخواست مرخصی کرد. گفتم: «برادر تو که می‌دانی، چند روز مانده به عملیات بعضی مکالمات و مکاتبات هم محدود می‌شوند.
به گزارش کوله بار، جعفر صالحی از رزمندگان استان زنجان است. او در خاطره‌ای کوتاه به روایت آخرین دیدار یک شهید با مادرش پرداخته است و روایت می‌کند: گفته بودند به زودی عملیاتی  شروع خواهد شد. همه‌ی نیروها در منطقه «دشت عباس» جمع شده و آماده‌ عملیات بودند.
 
«ایوب مقدم» از همرزمان ما بود. او چند روز مانده به عملیات آمد و درخواست مرخصی کرد. گفتم: «برادر تو که می‌دانی، چند روز مانده به عملیات بعضی مکالمات و مکاتبات هم محدود می‌شوند. حالا شما مرخصی می‌خواهید؟»گفت: «مادرم در بیمارستان است. پدر هم ندارم. زودپز در آشپزخانه منفجر شده و مادرم را به بیمارستان منتقل کرده‌اند.»
 
خلاصه به هر زحمتی بود، یک مرخصی کوتاه مدت برای ایشان جور شد و رفت. بعد چند روز سرحال و خُرّم برگشته بود و می‌گفت: «خداروشکر حال مادر خوب است.» همان دیدار، آخرین دیدارشان شد و در مرحله‌ی سوم عملیات محرم به شهادت رسید.
 
 
 
انتهای پیام/م
ایسنا

 

افزودن دیدگاه جدید

درباره متن فرمت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس وب و ایمیل به صورت اتوماتیک لینک میشود .
سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.