سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.
پنجشنبه 1403/01/30
ی, 1396/02/03 - 11:25
گفتگوی کوله بار با جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس:

15 ساله بودم که تفنگ به دست گرفتم/جانبازان شیمیایی مظلومیت ترین اقشار جامعه ایثارگری اند

حسین پور گفت: جانبازان شیمیایی مظلومیت ترین اقشار جامعه ایثارگری اند و از مسئولان می خواهم که مظلومیت ما جانبازان را در یابند.  
به گزارش اختصاصی کوله بار، بسیاری از جانبازان شیمیایی هستند که به سختی زندگی می کنند و با مشتقت و سختی،نقش می کشند؛آنهایی که نه تنها جسمشان ،بلکه روحشان نیز قربانی جنایت دشمن در استفاده از این سلاح مرگبار شده است. محمد حسین پور جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس،با تنی رنجور و نفسهایی خسته، از دلتنگی هایش می گوید.گفتگوی ما با این جانباز شیمیایی را در ادامه می خوانید: انگیزه تان از حضور در جبهه چه بود؟ من عاشق امام (ره) بودم. باوجود سن وسال کمی که زمان پیروزی انقلاب اسلامی داشتم؛برای شخصیت مبارز و مردمی ایشان احترام خاصی قایل بودم.دو سال از شروع جنگ می گذشت که به عضویت پایگاه بسیج شهید بهشتی  مسجد امام سجاد (ع) درآمدم .15ساله بودم که عزم رفتن به جبهه و تفنگ به دست گرفتن کردم .با دستکاری شناسنامه ام، از طریق ستاد پشتیبانی راهی  شدم.پست من کمین ودیده بان بود. چگونه شیمیایی شدید؟ روز 6 مهر ماه سال1367 با تعدادی از بچه ها  دور وبر سنگر ودر تدارک نهار بودیم که دو هوا پیمای عراقی در حالی که در ارتفاع پایینی از سطح زمین حرکت می کردند؛ منطقه را بمباران شیمیایی کردند.بچه ها سنگر گرفتند.لحظه ای بعد بوی سیر وسبزی گندیده در هوا پخش شد. نیم ساعت بعد از بمباران اثرات شیمیایی در من به وجود آمد. حالت تهوع و احساس سر گیجه شدیدی داشتم ومدام خون بالا می آوردم. مرا به همراه تعدادی از مجروحین به بیمارستان صحرایی امام رضا(ع)منتقل کردند. در آنجا اقدامات اولیه از قبیل شستشوی پوست و تزریق پاد زهرانجام شد. بعد به بیمارستان 578 اهوازرفتم و مدت 24 روز در آنجا بستری بودم. یک هفته در منزل دایی ام که در اهواز بود استراحت کردم وبعد از بهبودی دوباره به جبهه برگشتم. چه عاملی موجب بازگشت دوباره شما به جبهه بود؟ کابوس غارت آب و خاک وناموس وطن که در خواب و بیداری به سراغمان می آمد، نه تنها من بلکه بیشتر مجروحان را به بازگشت دو باره به جبهه ترغیب می کرد. عشق به امام(ره) و رهنمودهای ایشان هم در روحیه رزمندگان تاثیر ویزه ای داشت. من عاشق بسیج بودم وزندگی ام درآن خلاصه می شد. معتقد بودم یک بسیجی هیچ وقت میدان مبارزه را ترک نمی کند. عوارض شیمیایی از چه زمانی در شما آشکار شد؟ از سال 69 آثار مجروحیت من نمایان شد. بعد از جنگ من درقسمت فنی مهندسی  سپاه کار می کردم و مکانیک بودم. یک روز متوجه شدم بدنم در مواجه با مواد شیمیایی مانند بنزین و تینر از خود حساسیت نشان می دهد. به گونه ای دستنم به شدت قرمز می شد وسرفه های پی درپی به سراغم می آمد. به پزشک مراجعه کردم. با آزمایشهایی که انجام دادم؛ آنها بیماری ام را ناشی از اثرات شیمیایی دانسته وتاکید کردند شغلم راتغییر دهم. از آن روز به بعد روز به روز وضعیت جسمانی ام حادتر شد. به خصوص از سال 84 مشکل بینایی ام هم به آن اضافه شد. بعد از آن چه کردید؟ کار پرداز شرکت واردات و صادرات شدم و مدت چهار سال هم در آنجا مشغول کار بودم.امورات زندگی ام را از این طریق می گذراندم و راضی بودم؛اما یک روز رییس شرکت مرا به دفتر کارش خواند وبرگه اخراجم را پیش رویم گذاشت. دلیل این کارش چه بود؟ تعدادی از هم کارانم با دیدن پوست دستان تاول زده من ناراحت شده و فکر کردند این وضعیت به آنها سرایت می کند. به همین دلیل نزد رییس شرکت رفتند و...از آن روز به بعد دیگر نتوانستم به کار کردن ادامه بدهم. درباره خانواده تان بگویید؟ سال 73 ازدواج کردم وحاصل زندگی مشترکم، دو فرزند است.آنها تمام دلخوشی من هستند.دردهای سخت وطاقت فرسای مجروحیتم را به امید لبخند فرزندانم فراموش می کنم و همیشه از خداوند برای آنها آرزوی خوشبختی و موفقیت ،در تمام مراحل زندگی می کنم. با توجه به وضعیت نا مساعد جسمانیتان ؛ چگونه امرار معاش می کنید؟ به سختی .من در منطقه پاکدشت ورامین  مستاجرم ومبلغ نا چیزی را به عنوان پول پیش به صاحبخانه داده بودم که متاسفانه به دلیل بی کاری، موفق به پرداخت کرایه خانه نشدم و آن پول صرف کرایه شد. خانواده ام با وجود مشکلات فراوانی که دارند، از نظر مالی قدری به من کمک می کنند.اما مگر تا چه زمانی می توانند به این کار ادامه بدهند؟ پدر پیرم هم مانند من مستاجر است و مشکلات خاص خودش را دارد. آیا از همرزمانتان کسی را سراغ دارید که به دلیل عوارض شیمیایی به شهادت رسیده باشد؟ شهید ابراهیم میرزایی جانباز 15 درصد شیمیایی بود که باهم همسنگر بودیم. او پس از تحمل چندین سال درد ورنج مجروحیت در زیرزمین نموری در جنوب شهر به آسمان پر کشید.او نیز از جمله جانبازانی بود که به سختی روزگار می گذراند.دختر 12 ساله اش به دلیل فقر مالی نتوانست ادامه تحصیل بدهد. به نظر شما نهایت ایثار در چیست؟ شاید از خود گذشتگی ما جانبازان با دشمن ،در سالهای جنگ ایثار محسوب بشود؛ اما به نظر من نهایت ایثار، در از خود گذشتگی و چشم پوشی خانواده جانبازان به خصوص همسران آنها از کمبودها، فقر، مشکلات جسمانی وروحی همسرانشان است. آنهایی که روزگاری به امید یک زندگی کم دغدغه قدم به خانه های ما گذاشتند وامروز پا به پای همسرانشان که درد ورنج شیمیایی را تحمل می کنند؛ مثل شمعی آرام می سوزند ودم  بر نمی آورند.چرا که زندگی در کنار یک جانباز خیلی سخت است. از اینکه به جبهه رفتید و جنگیدید؛ پشیمانید؟ نه، چون وظیفه ام را در قبال مردم  و میهنم انجام دادم. آن روزها شریط به گونه ای بود که از هر گروه سنی ، از پیر و جوان به جبهه می رفتند و از ارزشها دفاع می کردند. با تمام مشکلاتی که پیش روی من است ، اما از گذشته ام که سرنوشت مملکتم را رقم زد پشیمان نیستم. خاطره ای از آن روزها به یاد دارید؟ بله، ماندگارترین خاطره ام مربوط می شود به شهید علی جان پرور. او بهترین دوست و همرزم من بود که در همان روزبمباران شیمیایی با اصابت ترکش به پشت سرش به شهادت رسید. وقتی او را در آغوش گرفتم و چهره خون آلودش را پاک کردم ؛ نگاه معصومش مرا به یاد نیمکت مدرسه و بازی های کودکی مان انداخت. دوری از او  برایم سخت بود . این روزها که درد و رنج مجروحیت طاقت از من می برد؛بیشتر جای خالی اش را احساس می کنم. چه در خواستی از مسئولین دارید؟ جانبازان شیمیایی مظلومیت ترین اقشار جامعه ایثارگری اند و اگر قرار است صحبتهای من به گوش مسئولین برسد؛ می خواهم که بچه های شیمیایی را دریابند. آنها واقعا مظلومند. زیاده خواه نیستند؛ به کوچکترین محبتی هم قانع اند. جانبازان شهیدان زنده و راویان عشق و حماسه اند. این حرفها شعار نیست، بلکه واقعیت است. واقعیت از روزهایی که هدف، پاسداری باجان ودل از آرمانها در راس امور بود. من به عنوان جانباز شیمیایی از مسئولین می خواهم ارزش نهادن ورسیدگی به ما را هم در امور دولت قرار دهند. انتهای پیام/ک

افزودن دیدگاه جدید

درباره متن فرمت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس وب و ایمیل به صورت اتوماتیک لینک میشود .
سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.