ماجرای بازدید 800 خانواده شهید از جبهه ها و روایت گری دفاع مقدس توسط شهید دستواره/خستگی خواب
عباس فصیحی همرزم شهید محمد رضا دستواره در گفتگو با کوله بار با اشاره به اعزامش به جبهه گفت: سال 65بعد از پیروزی عملیات والفجر8 به جبهه رفتم و در واحد تبلیغات لشکر 27 محمد رسول الله( سمعی نظری)مشغول به فعالیت شدم؛ همان روزها، 800 نفر از خانواده های شهدا (از جمله پدر و مادر فرمانده ها و خانواده هایی که بیش از 3 شهید داشتند) مهمان لشکر شده بودند تا از موقعیت جبهه ها دیدن کنند.
وی ادامه داد: ما این خانواده های شهدا را روبروی پایگاهی در دزفول اسکان دادیم. این خانواده ها را به جاهایی بردند که در طول جنگ خود من هم آنجا نرفته بودم. هر جا که می رسیدیم، شهید دستواره موقعیت را برای خانواده شهد تشریح می کرد و می گفت که چه زمانی نیروهای عراق آنجا را گرفتند و کی آزاد شد. با ماشین شهید دستواره جلو می رفتیم و همین طور فیلمبرداری می کردیم.
فصیحی در ادامه این خاطره اش افزود: به طرف دهلران می رفتیم که شهید دستواره را دیدم که در صندلی جلو خوابش برده است. راننده اش گفت: « آقای دستواره بیش از دو شبانه روز نخوابیده است. اتفاقا چند شب قبل، از فاو می آمدیم، که در صندلی عقب تویوتا خوابیده بود. ناگهان بلند شد و به زمین خورد. گفتیم: «حاجی چی شده؟» او مدام در خواب داد می زد که از این طرف، از آن طرف. که بعد بیدارشکردیم.»
همرزم شهید دستواره خاطر نشان کرد: شهید دستواره فردی پرکار و فرمانده خط اول بود و همیشه در جبهه ها، حضور فعالی از خود نشان می داد.
فصیحی خاطر نشان کرد: پس از شهادت حاج همت در عمليات «خيبر» ، حاج عباس کریمی فرمانده لشکر27 شد و او را جانشینش کرد و شهید دستواره در اين مسئوليت خطير نيز به نحو احسن ، رسالت خود را انجام داد.پس از شهادت حاج عباس كريمي در عمليات «بدر»، شهيد دستواره سر پرستی لشکر را به خوبی اجرا کرد.
وی در پایان خاطر نشان کرد: شهید دستواره 13 تير ماه 1365 ، 10 روز پس از از شهادت برادرش، روز آزاد سازي شهر «مهران» در عمليات «كربلاي یک» به شهادت رسید.
انتهای پیام/ک
افزودن دیدگاه جدید