سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.
سه شنبه 1403/03/01
س, 1393/08/27 - 21:38
گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه:

ائمه اطهار (ع) با شور عزاداری در جان ها شعور می دمیدند

حضرات معصومین (ع) ما به واسطه همین شورها شعوری در جان آدمیان می دمیدند، این که بعد از شهادت امام حسین (ع) همه ائمه اصرار داشتند که نوحه سرایی کنند، درس آموز و حاوی پیام است.

وقتی معصومین (ع) ما خود مروّجان این مناسک و عزاداری ها بودند اهمیت همین عزاداری ها را به ما گوشزد می کند. این که بعد از شهادت امام حسین (ع) همه ائمه اصرار داشتند که نوحه سرایی کنند، مجلس برای اباعبدالله (ع) بگیرند و بگریند درس آموز و حاوی پیام است. این که امام سجاد (ع) به هر بهانه ای برای پدر بزرگوارشان اشک می ریزند، این که حضرت سیدالساجدین بعد از 20 سال از حادثه کربلا چنان بر سیدالشهدا (ع) اشک می ریزد که گویی حادثه همان روز اتفاق افتاده است، نشان می دهد  این ها صرفا یک دلتنگی ساده نیست. امام در واقع به واسطه آن شور می خواهند شعوری را منتقل کنند. شما فضا را ببینید و لمس کنید وقتی امام سجاد (ع) می فرماید بعد از شهادت پدرم، در مکه و مدینه 20 نفر محبّ ما وجود نداشت، تازه امام از لفظ شیعه هم استفاده نمی کند. می فرماید 20 نفر محب با ما نبود، ترسیم کننده وضعیت معصوم است. در واقع حرف امام ناظر به آن جو اختناق و فضای ضد اهل بیت (ع) است که البته ریشه هایش از زمان معاویه آغاز شده بود. لذا این شورها را نباید دست کم گرفت چون حضرات معصومین (ع) ما به واسطه همین شورها شعوری در جان آدمیان می دمیدند و قیام هایی که بعد از اصل حادثه عاشورا شکل می گیرد و حکومت های شیعی و تمدن شیعی مدیون و مرهون همین مناسک و حرکت هاست.

گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه،  رئيس موسسه پژوهشي حکمت و فلسفه درنگ و تأملی بر رابطه مناسک و واقعه عاشورا، تفاوت میان بومی سازی عاشورا و تحریف آن و پاسخ به شبهه ای درباره ناکارآمدی شور و عاطفه ورزی در انتقال پیام های عاشورایی دارد.

 

مایلم بحث را از این نقطه آغاز کنیم که رابطه حادثه تاریخی و مناسکی که بعد از آن شکل می گیرد چیست؟ منظورم از حادثه تاریخی، بیشتر رخداد عاشورا است و می خواهم بدانم مشخصا ما در حادثه عاشورا چه نیازی به مناسک داریم؟

حوادث و رخدادهای تاریخی فراوانی اتفاق افتاده که به یک معنا خونبار و دردناک بوده اند اما این طور نبوده که همه شان به مناسک تبدیل شده باشند اما این که چرا عاشورا در دنباله خود به مناسک می رسد، در چند عامل می توان دنبال کرد. اول از همه عاشورا حادثه ای هدفمند، واجد و دربردارنده هدف روشن و معنادار بوده است. دوم این که برای غرض ورزی شخصی و تسویه حساب خصوصی اتفاق نیفتاده است. این طور نبوده که دعوای یک شخص با یک شخص یا دعوای دو قبیله با هم بر سر مسایل شخصی و قبیله ای بوده باشد بلکه نفع عمومی یک جامعه - جامعه آن روزگار و جوامعی که بعدها می آیند- مد نظر قرار داشته است. سومین خصلتی که این ماندگاری و مناسک سازی را رقم می زند، رویکرد معنوی - الهی عاشورا است، حرکتی و حادثه ای می تواند این وجه مناسک سازی را در بطن خود داشته باشد که منحصر به عالم طبیعت و دنیا نباشد و روحی معنوی و ملکوتی در اصل حادثه متحقق شده باشد.

شرط چهارم ماندگاری و جریان سازی در یک حرکت تاریخی این است که اقتضائات و ظرافت های زمانی و مکانی در شکل گیری آن مراعات شده باشد یعنی به موقع و به جا آن حادثه تحقق یافته باشد. در جایی که باید اتفاق بیفتد نه یک جای دیگر، و درست در همان زمان و  نه زمان دیگری. شرط پنجم  این است که پیام آوران آن حادثه، درونمایه و فحوای آن را به نسل های بعد منتقل کنند. مجموع این پیش زمینه ها و شرط ها یک حادثه و رخداد تاریخی را به مناسک تبدیل می کند.

البته مناسک انواع و اقسام دارد. بعضی ها مناسک عمومی هستند یا مناسک قومی، بعضی ها هم مناسک دینی اند. البته در مناسک دینی، نقش پیامبران و امامان، مراجع و رهبران دینی در تبدیل یک حادثه به مناسک، نقش عمده و مؤثری است. به خاطر همین است که می بینید حادثه عاشورا  تبدیل به مناسک می شود چون مجموع پیش شرط ها و عواملی که گفته شد در عاشورا جمع می شود اما شما در حوادث بعد از عاشورا مثل قصه توابین، قیام مختار یا قیام ابن طباطبا در سال 199 هجری قمری در زمان مأمون عباسی می بینید با این که حوادثی اتفاق می افتد اما آن وجه و خصلت ماندگاری و بزرگداشت و تبدیل به مناسک را در خود ندارد چون اساسا مجموع آن عواملی که برشمرده شد در این حوادث کنار هم نمی نشیند.

امسال با فرا رسیدن ایام ماه محرم و در فضای شبکه های مجازی، شاهد حمله های فکری به مناسک عاشورایی بودیم. البته این هجمه ها در مواقعی بسیاز زیرکانه و حساب شده و با چهره ای ظاهرا عقلانی هم صورت می گرفت. این که امام حسین (ع) نیازی به عزاداری ها و سینه زنی ها ندارد، چون معرفتی در این عزاداری ها و سینه زنی ها وجود ندارد. بعد هم تمایز میان تعقل و عاطفه ورزی و شور و شعور به بحث گذاشته شده بود که اساسا مکتب امام حسین (ع) با این هبجان گرایی ها شناسانده نمی شود پس باید عزاداری ها را تعطیل کرد. دیدگاه جنابعالی درباره این گونه استدلال ها چیست؟

اول از همه بگویم که مناسک را نمی شود تعطیل کرد، چون مناسک ریشه ها و  علقه های عاطفی و اعتقادی دارند و تا آن علقه ها هست که خواهد بود،  نمی شود مناسک را تعطیل نکرد. نکته دیگر این که اتفاقا یکی از علل استمرار مناسک، شوری است که در بطن آن ها وجود دارد و موج می زند و اساسا اگر آن شور و شیدایی نبود به صورت مناسک درنمی آمد و خود را نشان نمی داد. در واقع اگر آن التهاب و شور نبود  امروز ما  اصلا مناسکی نمی دیدیم که اصلا درباره شور یا شعور صحبت کنیم.

طرفداران این باورها از این سخن می گویند که جوهره عاشورا در دایره عرف ها و خرافه ها یعنی هر آنچه که در فرهنگ قوم ها و خرده فرهنگ ها وجود دارد تحریف می شود و آن سرچشمه های اصیل با جریان یافتن در بسترهای قومی و عرفی گل آلود می شود.

ببینید، بین تحریف یک حادثه و  بومی سازی همان حادثه باید فرق قائل باشیم. آنچه ما درباره آن حرف داریم و متفکران و مصلحان و مراجع بارها تذکر داده اند درباره تحریفات عاشورا است که محل اشکال است و مسلما باید برخورد شود اما  بومی سازی حوادث عاشورا اشکال ندارد. شما نگاه کنید. ائمه (ع) ما یعنی امامانی که عمر مبارک شان بعد از حضرت سیدالشهدا (ع) بود همه توصیه به عزاداری در عاشورا داشتند و خود ائمه (ع) در دهه محرم، عزاداری می کردند و محرم را با نوحه و اشک و روضه گرامی می داشتند.

البته یک وقت می بینید جامعه ای عزاداری و نوحه سرایی را به یک مقوله منحرف و مُحرّف تبدیل می کند و در قالب رفتارها کار به جایی می رسد که شعور آدمیان تعطیل می شود و  همان قمه زنی ها و سر و بدن خونین و زخمی کردن ها اتفاق می افتد که محل اعتراض همه ماست، چون علاوه بر آسیب های فرهنگی و  اجتماعی، محتوای این حرکت ها در رسانه ها و فضای مجازی جهانی منعکس می شود و قیام امام حسین (ع) را تحریف می کنند یا پیرایه ها و تخیلاتی که به کربلا وصل می شود بی آن که  در تاریخ آمده و عقلانی باشد مثل قضیه حجله قاسم و دامادی اش در کربلا، این ها مسلما تحریف است و در برابرش هم باید ایستاد و اجازه نداد به عنوان مناسک عاشورایی بسط پیدا کند.

شما می گویید میان بومی سازی مناسک عاشورایی با تحریف آن فرق و فاصله ای وجود دارد. دقیقا منظورتان از این بومی سازی چیست؟

بومی سازی به این معنا که هر قومی و منطقه ای می تواند در اجرای آیین های عاشورایی رنگ و  بوی آن منطقه و قوم را به عاشورا بزند بدون آن که در اصل حادثه، خدشه ای وارد شود. فرض کنید مجالس عزاداری در شهر بوشهر همراه با دمّام است، یا شیوه سینه زنی ها در خوزستان میان عرب ها با شیوه سینه زنی در تهران فرق می کند. این ها نوعی بومی سازی است و اشکالی ندارد چون خدشه ای در جوهره و  اصل حادثه ایجاد نمی کند و اصولا اگر همین شورها و تهییج ها نباشد آن اصل حادثه به مناسک تبدیل نمی شود اما این حرف هم که ما نباید صرفا در مرحله شور و هیجان متوقف شویم مبنای درستی دارد.

پس در واقع می شود گفت افتادن از دو طرف بام "صرفا تهییج و شور" یا "واپس راندن هرگونه شور به نام تعقل و شعورورزی" نوعی تحریف است؟

بله، اگر ما مجالسی داشته باشیم که عده ای فقط بیایند و در آن مجلس بنشینند و فقط مباحث معرفتی گفته شود و خبری از نوحه سرایی و ذکر مصیبت نباشد و نه اشکی و نه سوزی و نه نوحه ای در کار باشد یا از آن طرف شاهد مجالسی باشیم که یک سره عریان شدن و سینه زدن باشد و هیچ معرفت افزایی و انتقال پیام عاشورا  وکربلا در آن نباشد هر دو آسیب زا خواهد بود و ما را از آن پیام اصیل عاشورا دور خواهد کرد.

شما در دینداری و دیانت که نمی توانید از معصومین (ع) جلو بیفتید. وقتی معصومین (ع) ما خود مروّجان این مناسک و عزاداری ها بودند اهمیت همین عزاداری ها را به ما گوشزد می کند. این که بعد از شهادت امام حسین (ع) همه ائمه اصرار داشتند که نوحه سرایی کنند، مجلس برای اباعبدالله (ع) بگیرند و بگریند درس آموز و حاوی پیام است. این که امام سجاد (ع) به هر بهانه ای برای پدر بزرگوارشان اشک می ریزند، این که حضرت سیدالساجدین بعد از 20 سال از حادثه کربلا چنان بر سیدالشهدا (ع) اشک می ریزد که گویی حادثه همان روز اتفاق افتاده است، نشان می دهد  این ها صرفا یک دلتنگی ساده نیست. امام در واقع به واسطه آن شور می خواهند شعوری را منتقل کنند. شما فضا را ببینید و لمس کنید وقتی امام سجاد (ع) می فرماید بعد از شهادت پدرم، در مکه و مدینه 20 نفر محبّ ما وجود نداشت، تازه امام از لفظ شیعه هم استفاده نمی کند. می فرماید 20 نفر محب با ما نبود، ترسیم کننده وضعیت معصوم است. در واقع حرف امام ناظر به آن جو اختناق و فضای ضد اهل بیت (ع) است که البته ریشه هایش از زمان معاویه آغاز شده بود. لذا این شورها را نباید دست کم گرفت چون حضرات معصومین (ع) ما به واسطه همین شورها شعوری در جان آدمیان می دمیدند و قیام هایی که بعد از اصل حادثه عاشورا شکل می گیرد و حکومت های شیعی و تمدن شیعی مدیون و مرهون همین مناسک و حرکت هاست.

همان طور که می دانید جامعه یک وجود سیال و دگرگون دارد و طبیعتا هر عصری، مختصات خودش را هم دارد.  از آن سو عاشورا هم جلوه گاه ابعاد و ساحت های مختلف و گوناگون است مثل منشوری که ساحت های زندگی از اخلاق و عاطفه  وسیاست و عرفان و وجوه دیگر در آن تابانده می شود. به نظر جنابعالی ع امروز ما به چه وجوهی از عاشورا بیشتر نیازمند است؟

ما در همه زمان ها به همه ابعاد پیام عاشورا  نیاز داریم چون جامعیت نگاه ما می تواند بهره مندی از این فرهنگ را در زندگی مان بیشتر کند اما به نظر می رسد اگر سخن بر سر اولویت ها باشد جامعه و فرهنگ ما اکنون بیشتر به ساحت عقلانیت و اخلاق بیش از عرصه های دیگر محتاج است./م

منبع:خبرگزاری شبستان

افزودن دیدگاه جدید

درباره متن فرمت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس وب و ایمیل به صورت اتوماتیک لینک میشود .
سوال امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.