س, 1395/06/02 - 11:33
گفتگوی اختصاصی کوله بار با پدر شهید مدافع حرم رسول خلیلی:
بعد از شنیدن خبرشهادت فرزندمان،سجده شکر به جا آوردیم/محل دفنش را خودش انتخاب کرده بود
به گزارش اختصاصی کوله بار،شهید محمدحسن خلیلی معروف به «رسول»، هنوز بیست و هفت سالش تمام نشده بود که در روز ۲۷ آبان سال ۹۲ خبر شهادتش را از جبهه سوریه آوردند. وی متولد ۱۳٦۵ بود. وی در حین عملیات تخریب و پاکسازی در سوریه به مقام والای شهادت نائل شد. درباره مرام و مسلک اخلاقی و شهادت این شهید بزرگوار، با پدرش «رمضانعلی خلیلی» گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید : کمی از خصوصیات اخلاقی فرزندتان در کودکی بگویید؟ من در زمان جنگ تا پذیرش قطعنامه، تخریبچی بودم. سال 61 ازدواج کردم و صاحب دو فرزند به نام روحالله و رسول شدم که شهید خلیلی، فرزند دوم ماست.
به گزارش اختصاصی کوله بار،شهید محمدحسن خلیلی معروف به «رسول»، هنوز بیست و هفت سالش تمام نشده بود که در روز ۲۷ آبان سال ۹۲ خبر شهادتش را از جبهه سوریه آوردند. وی متولد ۱۳٦۵ بود. وی در حین عملیات تخریب و پاکسازی در سوریه به مقام والای شهادت نائل شد. درباره مرام و مسلک اخلاقی و شهادت این شهید بزرگوار، با پدرش «رمضانعلی خلیلی» گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید :
- کمی از خصوصیات اخلاقی فرزندتان در کودکی بگویید؟
- من در زمان جنگ تا پذیرش قطعنامه، تخریبچی بودم. سال 61 ازدواج کردم و صاحب دو فرزند به نام روحالله و رسول شدم که شهید خلیلی، فرزند دوم ماست. به دلیل راهی که انتخاب کرده بودم و دفاع از ناموس و وطن، سال 66 به دزفول نقل مکان کردیم و به همین دلیل دوران کودکی شهید در دزفول و در همان مناطق جنگی سپری شد. میتوانم بگویم از همان پنج سالگی، اندیشه دینی و احساس اوج به معنویت در وجود وی دیده میشد. در دوران مدرسه نیز این روحیه حقیقتجویی و تسلیم در برابر خدا در وی زبانه میکشید. امروز که به آن سالها نگاه میکنم گویی این مراحل رشد معنوی را پله پله طی کرد و در این شرایط نا به سامان فرهنگی، هم راه درست و مسیر اسلام واقعی را پیدا کرد و سرچشمه شد و هم کشتی نجات من و مادرش هم شد.
ماجرای سجده در داخل قبر و عبادت خدا
- اینکه شما و مادر گرامی شهید خلیلی هم در همین حوزه فعالیت داشتید، چه تاثیری در انتخاب این مسیر و رضایت حق تعالی داشت؟
- پدر همسرم به من و همسرم که در جبهه تخریب چی بودیم، به شوخی میگفت خرابکار هستید. رسول هم از همان کودکی در این فضا بود و به شهدا و همت آنها غبطه میخورد. فرزندم در سال 1365 متولد شد ولی تاثیر جبهه و جنگ، در ذهنش باقی ماند. حدودا 10 یا 12 ساله بود که در حین یک عملیات پاکسازی به مناطق جنگی رفته بودیم که من قبوری که شهدای معزز در زمان جنگ کنده بودند و در آن راز و نیاز میکردند، نشان پسرم دادم. بعد از نماز جماعت با مادرش هر چه گشتیم او را پیدا نکردیم؛ نگران شدیم که ناگهان متوجه شدیم در یکی از قبور رفته، چفیه را بر سرش کشیده و با گریه فراوان در حالت سجده با خدا مناجات میکرد. من و مادرش خیلی تعجب کردیم که با این سن کم، چقدر به این مسائل اهمیت میدهد و در همان حال یک عکس از او گرفتم که به یادگار برایمان مانده است.
- به نظر شما جرقه شهادت و انتخاب مدافع حرم حضرت زنیب(س) شدن از همان تجربیات و خاطرات دفاع مقدس برای شهید خلیلی به وجود آمد؟
- بالاخره محیط تاثیر گذار بود و در خانه هم من و مادرش زندگی خود را وقف اسلام و انقلاب کردیم. ما ارزوی شهادت داشتیم ولی مصلحت خداوند اینطور بود که فرزندی تربیت کنیم که در این دوران، مسیر حق را بیابد و به درجه رفیع شهادت برسد. شهادت در راه حق و اسلام، ویژگی مشترک شهدای جنگ تحمیلی و شهدای مدافع حرم به شمار میرود و در اصل راه یکی است تنها موقعیت جغرافیایی و زمان این دو رخداد با هم تفاوت دارد؛ شهدای مدافع حرم ادامه دهنده راه شهدای دفاع مقدس هستند.
- هنرهای شهید خلیلی
- شهید خلیلی چه خصوصیات بارز اخلاقی داشت؟
- شهید تک بعدی نبود و در رشتههای مختلف فعالیت داشت، چتر بازی بلد بود، کوهنوردی و ورزشهایی چون کاراته از برنامههای ثابت وی بود.ورزش میرفت،در بسیج و هیئتهای مذهبی حضور چشمگیر داشت. از سوی دیگر در تحصیل نیز موفق بود و چند روز بعد از شهادت، مدرک کارشناسی ارشد از سوی دانشگاه به خانه ارسال شد. به زبان عربی تسلط کامل داشت و در سوریه برای جوانان عربی کارگاه آموزش تخریب و پاکسازی به زبان عربی برگزار میکرد.اما توسل و الگوپذیری از ائمه معصومین ولایت پذیری و ارادت خاص به ولی فقیه، توجه به حلال و حرام، پرداخت خمس و زکات، اطاعت از پدر و مادر، انتخاب دوستان خداجو و ناب و کمک به نیازمندان از مهمترین صفات اخلاقی ایشان بود. همیشه آرام بود و به خواندن کتاب علاقه داشت.
- شهید خلیلی:شهادت، شهامت میخواهد
- در کمدش عکسی از مقام معظم رهبری، شهید همت بود و حضرت زهرا (س) تاثیر بسزایی در زندگی ایشان داشت و از آرزوها و افتخاراتش خدمت به دختر ایشان بود.9 سال قبل از شهادتش، در دفتر خاطراتش دل نوشتهای درباره سعادت شهادت نوشته بود. نوشته بود که شهادت، شهامت میخواهد. من به حال همت و شهامت و مردانگی شهدایی مثل همت غبطه میخورم. خدایا من مقصرم، فرصت را از دست دادهام، فرصت جبران کوتاهی و خدمت به مردم را به من عطا کن؛ که خداوند نیز این سعادت را این گونه نصیب حالش کرد.
- بعد از شنیدن خبرشهادت فرزندمان،سجده شکر به جا آوردیم
- خبر شهادت وی چطور به شما داده شد؟
- برنامهریزی کرده بود برای شهادتش... گویا خبردار شده بود. من 10 میلیون تومان وام گرفته بودم که به من گفت پدر ممکن است این پول را به من بدهی یک ماشین دست دوم بخرم؟ من هم دادم و یک خودرو خرید. به من چیزی نگفت اما به مادرش گفته بود این ماشین دست شما باشد شاید پدر کار داشته باشد و بعد از شهادتم با روحالله به مزارم بیایید. شب قبل از شهادت، تلفن کرد و با همه ما صحبت کرد و این آخرین مکالمه ما بود تا اینکه صبح فردا خاله و شوهرخالهاش خبر شهادتش را صبح زود به ما دادند. من و مادرش سجده شکر به جای آوردیم و از اینکه توانسته بودیم فرزندی تربیت کنیم که سرباز اسلام و مدافع اهل بیت باشد، خوشحال بودیم. هرچند که از دست دادن فرزند تلخ است اما شیرینی رضایت خدا و اهل بیت برای ما کافی بود تا آرام شویم.
- شهید در سوریه چه میکرد و کجا به شهادت رسید؟
- وی تخریب چی بود و به دلیل تسلط به زبان عربی، در آنجا برای جوانان سوری کارگاه آموزشی پاکسازی برگزار میکرد. زمان شهادت حدود30 نفر از جوانان سوری برای شرکت در مراسم تشیع جنازه شهید آمده بودند و در کنار سایر جوانان انقلابی و اسلامی، باعث مباهات جهان اسلام بودند که هنوز روحیه مردانگی و دفاع از شرف و اسلام در نهاد این جوانان شعله میکشد. در ورودی کارگاه تخریب در سوریه این شعر را نوشته بود: «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»
- محل دفن خودش را انتخاب کرده بود
- وی در عملیات پاکسازی حلب توسط بمبی که توسط تکفیریها کار گذاشته شده بود، شهید شد.وی وصیت نامه داشت و یک فیلم کوتاه نیز از وی داریم. سنگ قبرش هم از سنگهای حرم امام حسین است که الان در قطعه 53 ردیف 87 قرار دارد. وقتی ضریح جدید امام حسین نصب شد، این توفیق حاصل شد تا یک قطعه از سنگهای قدیمی حرم نیز مدفن شهید خلیلی را مزین کند.البته وی خودش محل دفن پیکرش را قبل از شهادت انتخاب کرده بود و در آن فیلم گفته که انشالله خداوند سعادت ما را در شهادت قرار دهد و ادامه داده که من را در قطعه شهدا بهشت زهرا دفنم کنید و بعد به شوخی میگوید مبادا در قطعه منافقین دفنم کنید. حالا هر پنجشنبه دوستانش در مزارش گرد هم میآیند.
انتهای پیام/ک
افزودن دیدگاه جدید