چ, 1393/08/07 - 11:01
گفتگوي خواندني با پرطرفدارترين مداح ايراني:
كريمي: الان آمريكاييها ميخواهند به ما امان نامه بدهند، ولي ما يك موي اسلام را به همه دنيا نميدهيم
عَلَم اين انقلاب دست هيئتها است/بزرگترين رسانه در ايران هيات است/ برخي اگر فكر اسرافند فكري براي ماشينهاي دو ميلياردي كنند/ افسوسم اين است كه خوديها هم ميزنند.
حاج محمود كريمي را به راحتي مي توان پرطرفدارترين مداح اهل بيت دانست. مداح با اخلاصي كه نوآوري هاي هنرمندانه اش در عرصه مداحي اهل بيت، مخاطبان زيادي را از قشرها و تفكرات مختلف جذب دستگاه عزاداري سيدالشهدا عليه السلام كرده است.
حاج محمود كريمي در گفتگويي تفصيلي به بررسي كاركرد رسانهاي هيئت، دليل هجمه دشمن به هيئات، ارتباط هيئت و سياست و نقش هيئت در جامعه امروز پرداخته است.
در ادامه اين گفتگو را كه خبرگزاري نسيم آن را منتشر كرده است، مي خوانيد:
- اگر هيئت را بعنوان يك رسانه بپذيريم، هر رسانه اي يك طيف و سليقه خاص از مخاطبين را دارد كه آن رسانه را انتخاب كرده اند و خود را در معرض آن قرار مي دهند. آن رسانه هم تكليف خودش را مي داند و محتواي لازم را به مخاطبش ارائه مي دهد. ولي بنظر مي آيد كه رسانه هيات طيف مخاطبش گسترده تر باشد و سليقه هاي مختلفي را در بر مي گيرد، در اينصورت كارش هم سخت تر مي شود، چون بايد محتوايي را ارائه دهد كه همه مخاطبينش با همه ديدگاه ها آن را بپذيرند. بعنوان شروع صحبت ها مي خواستم بدانم هنر يك مداح كه شايد تاثير گذارترين تريبون اين رسانه است در جذب و ارائه محتواي مناسب و متناسب چقدر اهميت دارد؟
اگر رسانه هيئت كارش را درست انجام ندهد خود به خود از انتخاب مردم ميافتد. چون اين اتفاق يك كار اعتقادي است، نه سنديكا دارد و نه برايش انتخابات برگزار ميشود. اگر در يك جلسهاي معارف سيد الشهدا (ع) نباشد ديگر اسمش هيئت نيست، ميشود يك همايش. قسمت دوم كه چه كنيم كه طيف هاي مختلف به اين رسانه توجه كنند، بر ميگردد به شخصيت خود سيد الشهدا (ع) و به هنر ما ربطي ندارد. خدا ميفرمايد هر كسي كه حسين (ع) را دوست دارد، من دوستش دارم اين نگاه از طرف خدا است. يك عده هستند كه مسلمان هم نيستند ولي امام حسين (ع) را دوست دارند. به هركس كه دنبال حقيقت باشد، وقتي امام حسين (ع) را معرفي كنيد ميگويد چه الگوي خوبي است. حتي آنهايي كه خيلي بدبينانه به موضوع كربلا نگاه ميكنند ميگويند اگر كه همه كارهاي امام حسين (ع) ايراد داشته باشد، بچه شش ماهه اش را ديگر چرا كشتند؟ يعني امام حسين (ع) در هر قسمتي از واقعه كربلا يك قلابي دارد كه يك قوم و گروهي را صيد كند. البته دشمن هم بيكار نمينشيند، به كسي بي احترامي نمي كنيم، اما خبر دارم الان در دانشكدههاي هنر ما سر كلاس ها برخي از دانشجوياني كه به فرقه هايي گرايش دارند راحت به دين و سيد الشهداء (ع) اهانت ميكنند و استاد لبخند ميزند. اين يك نمونهاش بود آنها ميآيند كار ميكنند روي دانشكده هنر ما كه اگر فردا يك اثر هنري خلق شد، در لايههاي آن اثر اهنري ضديت با دين ديده شود.
در مجموع اين كه هيئت قائم به شخص نيست و قائم به سيد الشهدا (ع) است. بعضيها ميگويند اين هيئت مداح محور است، يا آن هيئت واعظ محور است؛ هيچ كدام از اين ها نيست، هيئت حسين (ع) محور است. اگر كسي بخاطر فلان مداح يا واعظ به هيئت برود اشتباه كرده، اين سليقه است. اگر شما به خاطر من به هيات بياييد و جايي يك خطايي از من ببينيد آن موقع تكليف چيست؟ بايد از امام حسين (ع) و هيئت دل زده شويد؟ عيبي ندارد اگر كسي خواندن يك مداحي را بيشتر مي پسندد به هيئت او برود ولي بايد فرهنگسازي كنيم كه اگر اشتباهي هم از آن مداح ديد از امام حسين (ع) دور نشود.
- گفتيد كه اين جذب ها مربوط به شخصيت امام حسين (ع) مي شود و ربطي به هنر مداح ندارد، يعني خود شما برنامه اي نداريد براي جذب مخاطب؟
نمي شود كه برنامه نداشت. اگر اينطوري باشد كه آشپز هيئت هم ميآيد با بيل نمك ميريزد بعد ميگويد من ميريزم و امام حسين خودش درستش ميكند. نه اينطور نمي شود، هر كاري تخصص ميخواهد. البته يك سري چيزهايي هست كه واقعاً نميشود گفت، اگر بگوييم بزرگش ميكنند و مثل موضوع هاله نور ميشود. نخير؛ از اين الهامات به ما نميشود.
اما آنچيزي كه ميتوانم بگويم اين است كه مداح اولاً بايد امام حسين را باور كند و مصيبت او را با گوشت و پوست لمس كند تا بتواند بباوراند. دوم وقتي كه چيزي را باور كنيم، نسبت به آن دل مشغولي پيدا ميكنيم. من به اندازه اي كه به بچهام فكر ميكنم به روضه سيدالشهداء (ع) هم فكر ميكنم. من اصلا بخشي از مغزم در خدمت روضه و شعرهاست. بعضي اوقات وقتي دارم ميخوابم هم هنوز در ذهنم مشغول نوحه سازي هستم و واقعاً نميگذارد بخوابم. وقتي محرم ميرسد هم كه ديگر تمام حجم مغز را اين موضوع ميگيرد، مثلا دو سه روز مانده به محرم اگر شما هر چيزي غير از مسائل مربوط به محرم به من بگوييد من اصلا نمي فهمم و ممكن است فقط نگاهتان كنم. بارها شده اين اتفاق برايم افتاده. دوستانم ديگر اين را مي دانند و از ده روز مانده به محرم چيزي غير از محرم از من نميپرسند. در كل اينكه بالاخره دغدغه و برنامه داريم و اتفاقا براي آن خيلي هم فكر ميكنيم.
- يكي از كارهاي سخت و البته هنرهاي رسانه اي اين است كه شما بتوانيد مخاطب ساير رسانه ها را هم جذب خودتان كنيد. رسانه هيات در اين راستا چه سختي هايي پيش رو دارد براي اينكه بتواند آنهايي كه شايد بصورت عادي مخاطبش نيستند را هم جذب خودش كند؟
ببينيد كسي كه از پاي تلويزيون خودمان كشيده مي شود سمت ماهواره، ديگر بر نميگردد. يك شخصي كه به خاطر يك بداخلاقي يا يك اشتباهي كه از ما ميبيند اگر از هيتئت من برود ديگر برگرداندنش خيلي سخت است. آوردن با برگرداندن فرق ميكند. آوردن براي وقتي است كه طرف شما موضع مخالفي نداشته باشد و با شما قهر نيست، آنموقع شما مي رويد، دستش را مي گيريد و مي آوريدش. اما برگرداندن براي كسي است كه با تو قهر كرده. آنهايي كه رفتند طرف ماهواره كساني هستند كه قهر كردند و آشتي دادنشان سخت است. رسانه ما بايد اين قابليت را داشته باشد كه اگر كسي با او قهر كرده بتوان دوباره آشتي اش داد. من مسئول رسانه ملي نيستم ولي فكر ميكنم بايد با يك استراتژي بسيار عاقلانه آنهايي كه با اخبار راست قهر كرده و اخبار دروغ ماهواره ها را باور ميكنند را برگرداند. يك بار من به آقاي ضرغامي گفتم كه هيئت بالاترين رسانه است و ايشان ابتدا كمي با تعجب با موضوع برخورد كرد. بعد از مدتي ديدم در يكي از برنامه هاي تلويزيون آقاي پروفسورمولانا صحبت مي كردند و آنجا گفتند رسانه همين روضه ها و حسينيهها است. رسانه جمهوري اسلامي بايد مواضع، فرهنگ و استدلال جمهوري اسلامي را برساند.
- چطور ميشود براي همه سليقه هاي مختلف، كه بعضا مقابل هم نيز قرار ميگيرند يك خوارك تهيه كرد كه همه شان را راضي كند؟
آن چيزي كه بين همه مشترك است، عشق است. عشق با دوست داشتن فرق دارد، من بچهام را دوست دارم، با علم به اين كه يك ايرادهايي هم دارد، ولي عشق اينطوري نيست در عشق شما اصلاً ايرادي نميبينيد. بخاطر همين اگر به كسي غير از خدا و اهل بيت عشق بورزيد، به محض اينكه يك ايرادي از او ببينيد عشق تبديل به تنفر ميشود. فاصله عشق و تنقر يك مو است. حالا كساني كه مي آيند در هيئت ها بايد متوجه باشند كه اين عشق وديعهاي است كه خدا در دل مومنين گذاشته. بعد هم خدا راه را باز كرده و گفته هر كسي كه امام حسين را دوست دارد جايش توي بهشت است. پس همه در عشق مشتركند، حالا بياييم مشتركات عشقها را در بياوريم. عشق دنيايي داريم و عشق آسماني. وقتي مشتركات را پيدا ميكنيم ميبينيم همين هايي است كه در روضه امام حسين (ع) است و زيباترينش هم هست. شما حساب كنيد لاتها و مشتي ها ميگويند امام حسين را دوست داريم، چون مقابل زور ايستاد. يا آنهايي كه خيلي عاطفي اند، از اسارت خانواده امام حسين (ع) متاثر مي شوند. يعني همه را گير مي اندازد. از يك صبح تا غروب همه خوبيها و بديهاي كل عالم در يك منطقه جمع شد. همه ميتوانند سوا كنند و هر كسي ميتواند سهمش را بردارد. همه مردم خوبي را دوست دارند.
- احساس مي كنم كه در سال هاي گذشته، دشمن و جريان رسانه اي مخالف بيش از گذشته روي هيئت ها و موج راه اندازي عليه اين جريان متمركز شده اند، اگر اينطور است دليل اين برنامه ريزي دشمن براي زدن هيات ها را چه مي دانيد؟
دشمن بايد هم بر روي هيات ها تمركز كند و برايش برنامه ريزي داشته باشد. شما ببينيد، بعد از مقام معظم رهبري بيشترين مخاطب را هيئت دارد، مخاطبي كه همراه با قداست باشد. كدامتان در گوشي هاي موبايلتان سخنراني يك وزير را داريد؟ كدامتان سخنراني كسي غير از آقا را داريد؟ كدامتان توي موبايلهايتان صداي هيئت نداريد؟ خب واضح است بايد هيئتها را بزنند. هر كس ديگري را تخريب كنند، يك شخصيت حقوقي است و ميتوان برايش جايگزين پيدا كرد. مثلا اگر يك مسئول اين نظام را بزنند، ميتوان او را عوض كرد، آب هم از آب تكان نمي خورد. ولي فرض كنيد خداي ناكرده، مثلاً يكي مثل حاج منصور ارضي از جمع ما برود بيرون، آنوقت چقدر بايد زحمت كشيد تا يك حاج منصور ديگر ساخته شود؟ از قديم مي گفتند اگر علمدار را بزنيد بقيه لشكر فرار ميكنند. علم اين انقلاب دست هيئت ها است. جمهوري اسلامي، اسلامش منوط به محرم و صفر است. با اين حال ميبينيد دشمن كه اين علم را مي زند هيچ، از داخل هم مدام يك عده به آن گير مي دهند. به همين خاطر ما جاي اين كه به كار هيئتمان برسيم و و فرصت مقابله با دشمن پيدا كنيم، بايد دائم بياييم پنچرگيري كنيم، چون برخي خوديها پنچر ميكنند. نزديك محرم هم كه مي شود همه كارشناس هيات مي شوند، يكي ميآيد ميگويد اين همه پول ميدهند براي شام و ناهار محرم و صفر اين اسراف است. تو اگر فكر اسرافي و عرضه داري برو فرهنگ سازي كن كه مردم ماشين دو ميلياردي سوار نشوند. اسراف اين كارهاست. چه كار داري به كسي كه دوست دارد براي امام حسين خرج كند و نذري بدهد. متاسفانه متولي همه چيز هم مي شوند. جريان هيئت اخلاق مدار است وگرنه اگر ميخواست با سياست بدون تقوا با اين جريانات برخورد كند كسي حريف نميشد.
حسيني شدن هم خيلي راحت است و هم خيلي هم سخت. راحت براي كسي كه از غير از خدا ببرد. سخت براي كسي است كه هم خدا را ميخواهد و هم خرما را.
- اشاره كرديد برخي از داخل هم آب به آسياب دشمن مي ريزند، چه تهديدهايي هست كه ممكن است برخي خودي ها گرفتارش شوند و ندانسته به بدنه هيات ها آسيب وارد كنند؟
متاسفانه زود قضاوت كردن در ميان ما زياد شده است. الآن در فضاي مجازي بيشترين كامنتهاي متلك در بين ما بچه مسلمانهاست. مثلا يك عكس از من در فضاي مجازي گذاشتند كه روي مبلي نشستم كه پشتش منبت كاري شده مي آيند كامنت مي گذارند: حاج آقا مبل سلطنتي! يعني هر كاري كه بكني يك حرفي ميزنند. حالا شما برويد صفحه هاي آن طرفي را ببينيد، كساني كه زياد كاري به دين و ديانت هم ندارند، ميبينيد كه همه پشت همند و براي هم كامنت هاي آفرين، آفرين مي نويسند... ما متاسفانه فقط داريم خودمان را ميزنيم. بيشتر از هر چيز، نهاد نظارتي بين خودمان درست كرده ايم. يعني يك سازماني را راه اندازي مي كنند كه مراقب يك مجموعه ديگر باشد، بعد يك سازمان ديگري را هم راه مي اندازند كه بر آن سازمان اول نظارت كند. اگر به جاي اين همه نهاد نظارتي كه بين خودمان احداث كرده ايم نهاد فرهنگي ايجاد ميشد و هر كسي ياد مي گرفت كه خودش مواظب خودش باشد، وضعيتمان خيلي از الان بهتر بود. ما تا خودمان درست نشويم نمي توانيم كسي را درست كنيم. حتي داخل هيئت ها پر از ناظر و كارشناس شده. يكي مي گويد چرا فلاني اين حرف را زد و چرا فلاني آن را خواند؟ من ده سال پيش يك شعري خواندم و توضيحش را هم داده ام، هنوز كه هنوز است به آن استناد ميكنند من را تكفير ميكنند و ميگويند چايي اش را نخوريد و به ظرفي كه دست زده دست نزنيد و قتلش واجب است. چقدر ما اينطوري نيروهاي خودي را زديم. بيشترين امتحان در آبرو است.
بايد فرهنگسازي شود كه بچه هياتي ها به خاطر قداست سيد الشهداء (ع) قداست نمادهاي هيئت را هم حفظ كنند. شما ببينيد يك موضوعي كه براي يكي از ما پيش ميآيد و حاشيه اي درست مي شود، بيشتر از خوديها ميخوريم. افتخار من اين است كه سايتهايي كه به نظام و آقا و شهدا حمله ميكنند، به من حمله ميكنند. ولي افسوسم اين است كه خوديها هم مي زنند.
- حاج آقا اخيرا احساس مي شود كه برخي ها بيش از گذشته دنبال سكولار كردن هيات ها هستند و مي خواهند هيئت را از جريان انقلاب و نظام جدا كنند، ترفندهاي مختلفي هم دارند. اين جريان را چطور ارزيابي مي كنيد
آيت الله شيخ عبدالكريم حائري كه مؤسس حوزه علميه است گفتند چوبي كه اسلام از خشك مقدس ها خورد از دشمنش نخورد. كسي كه ميگويد فقط امام حسين و لا غير، نمي داند اگر اين انقلاب نبود، حاء حسين را هم نميتوانست بگويد. تهديد اين كلام خيلي جديتر از دشمن رو در رو است. ضربهاي كه پيغمبر در احد خورد سختتر بود يا ضربهاي كه امير المؤمنين از نهروانيها؟
بصيرت اينجاست كه به درد ميخورد. يك عدهاي را آن طرف آموزش دادند و در گوششان خوانند كه سياست چيست، فقط حسين. اين هايي كه ميگويند فقط حسين، بدون سياست و ولايت فقيه، اينها در آخر ميشوند "ترما" و موقع جنگ كه ميشود به امام حسين (ع) ميگويند بروم به زن و بچهام برسم و فردا بر ميگردم و وقتي برمي گردد كه ديگر همه چيز تمام شده. طرف ممكن است يك عمر درس خوانده باشد اما آخر سر كه قرار شد از امام حسين (ع) دفاع كند ميگذارد ميرود.
ولي آنهايي كه سياست را يعني زندگي را با امام حسين (ع) تنظيم ميكنند و از مرگ نميترسند، ميشوند زهير و حر، در زمان ما ميشوند طيب، طيب يك عمري تازاند آخرش چي شد؟ عاقبت به خير شد. حر در اوج ظلمت و ذلت بود يك دفعه آمد در اوج عزت. امام حسين (ع) نشان داد كه از بينهايت تاريكي ميشود به بينهايت نور رسيد. به شرط اينكه رفتار امام حسيني باشد. رفتار امام حسيني چيست؟ فرمود: «إِنِّيْ لا أَرَيَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَياةَ مَعَ الظّالِمِينَ إِلّا بَرَما»، من مرگ را جز سعادت، و زندگي با ستمگران را بجز مايه ملالت و بدبختي نميبينم.
الان آمريكاييها ميخواهند به ما امان نامه بدهند، حضرت ابا الفضل گفت اگر من امان نامه بگيرم پس بچههاي پيغمبر چه مي شوند؟ يك موي امام حسين (ع) را به همه شما نميدهم. ما يك موي اسلام را به همه دنيا نميدهيم. اگر ما امان نامه بگيريم بقيه چي؟ كشورهايي كه به ما دل بستهاند چي؟ يمن، سوريه، عراق، لبنان و آنهايي كه به جمهوري اسلامي دل بستهاند چه مي شوند؟
- نوع ورود و موضع گيري مداحان در قضاياي سياسي به چه صورت بايد باشد؟
من غير از اسم شهدا و آقا اسمي تا بحال در خواندنم نياورده ام. زمان انتخابات عكس من را گذاشته بودند كنار عكس يكي از كانديداهاي انتخابات كه مثلا من او را تاييد كرده ام. در حالي كه من هيچ وقت اسمي از كسي نبرده ام كه به كي راي دهيد يا به كي راي ندهيد. من بيايم نوحه امام حسين را خرج اين بكنم كه به فلاني راي بدهيد؟ اصلا مداح در اين سطح نبايد وارد سياست شود. بله جايي اگر لازم باشد نظرمان را مي دهيم. يك فوتباليست هم در اين كشور نظرش را مي دهد، تازه ما كه يك شخصيت مذهبي هستيم. ما به بيان حضرت آقا استناد مي كنيم. ايشان فرمودند كه مداح ها در هر موضوعي دخيل نشوند. يعني اين كه در موضوعات كوچك وارد نشويد. موضوع اگر خيلي مهم بود نظر مي دهيم، آن هم نه با گرايش خاص، از موضع دين و انقلاب. آن هم باز شرايط دارد و برخي مسائل را بايد در آن لحاظ كرد. مثلا نبايد با تند خويي صحبت كرد.
براي جذب مخاطب خصوصا قشر جوان تا كجا ميتوان با شرايط روز و پسند مخاطب جلو رفت؟
يك بار حضرت آقا به بنده فرمودند كه شما نگاه نكن چه كسي چه چيزي را دوست دارد، ببين امام حسين (ع) چه چيزي را دوست دارد، جذب حداكثري با توجه به اينكه امام حسين چه چيزي را دوست دارد، مهم است. جذب به هر قيمتي درست نيست. بعد هم نظر حضرت آقا اين است كه يك كار خوب كه توليد ميشود بايد خوب تكثير شود و اگر خوب توزيع نشود انگار اصلاً توليد نشده.
حتي به اين ريزهكاريها بايد دقت كنيم. اگر دقت كنيد ما همه زمينه هايي كه ميسازيم، تصوير دارد. معمولا زمينه هاي ما حدود 7 دقيقه است، اين 7 دقيقه را طوري شعرش را مي گوييم كه اگر روزي رسانه خواست كليپ برايش بسازد بتواند مطابق شعر تصوير سازي كند. اصلا من الان تا تصوير شعر در ذهنم مجسم نشود زمينه را نميسازم.
- در واقع اهميت خروجي صوتي و تصويري جلسه را هم وزن خود هيات ميدانيد؟
بله، قطعا اهميتش همان مقدار است.البته هنوز در حوزه توزيع و نشر خيلي كار داريم. اين كار يك صدقه جاريه است خيلي آدمها از دنيا رفتهاند و فقط از دنيا رفتهاند. كساني مثل مرحوم كافي و شهيد مطهري هم از دنيا رفته اتد، ولي اگر يك نفر كتابش را بخواند يا نوارش را گوش دهد صدقه جاريه براي او حساب ميشود. شما با همين سي دي ها يك نفر را با امام حسين آشتي بدهيد هم يك نفر است. بعد وقتي كه شما براي خروجي هيات هم برنامه ريزي داشته باشيد كار سخت تر هم مي شود. مولفه هاي بيشتري را بايد لحاظ كنيد، مثل همان تصويرگري كه گفتم، يا مثلا معارف بايد در كارها بيان شود، همه اش كه نمي شود مثلا گفت گنبدتو عشقه... اين براي جلب توجه آن كسي است كه از امام حسين فقط كربلا و گنبد و بارگاه را ميبيند، با اين عبارات توجهش را جلب ميكنيم، چيز بدي هم نيست ولي وقتي توجهش جلب شد، وسط همين گنبد و كفتر و اينها يك ضربه معرفتي بايد بزنيم.
يك زماني به من گفتند آن سرود ولادت امام حسن (ع) كه چند سال پيش خواندم (اگه برسه يه شبي پاي من گدا...) چي بود و چرا اين را خواندي؟ من جواب دادم ادعايي ندارم، اما خوبي اين سرود اين بود كه حداقل دو سه ماه همين بچه مدرسه اي ها ذهنشان درگير اين بود كه بتوانند اين سرود را درست بخوانند و ياد بگيرند. پس من توانسته ام حداقل سه ماه مغز بچههاي كوچك را سرگرم امام حسن(ع) كنم، خب اين بد است؟ ما بايد فكر بچهها هم باشيم. فكر بزگترها هم باشيم، همه تيپ ها را ببينيم، چون همه امام حسين (ع) را دوست دارند.
- شما خودتان بيشترين توجهتان به كدام بخش جلسه است و فكر ميكنيد تاثيرش بيشتر است؟
من تمركزم روي همان ثانيهاي است كه هستم. يك پدري كه بخواهد به بچهاش يك پيامي را برساند روي آن نقشه نميكشد. چون جنس بچهاش را ميشناسد و با يك لطايفي پيامش را به او مي رساند. من اگر توي اين فكري باشم كه يك پيامي را القاء كنم، خراب ميكنم. جوان الان جواني نيست كه به او بگويي بنشين و بگويد چشم. بايد به او بگويي كه من اگر جاي تو بودم مينشستم تا خستگيام در برود و آن موقع مينشيند. من مي خواهم جواني را نگه دارم كه الان در معرض چند هزار شبكه ماهوارهاي است. وقتي آنطرفيها زوركي به او كاري را نميگويند من چرا زوركي بگويم؟ آنها با قطار سوار كردند دارند ميبرند طرف غرب آنوقت ما بيايم سوار چهارپا بكنيمش بگوييم بيا اين طرف؟
- در بين مستمعين شما قطعا افرادي هستند كه شايد از نظر ظاهر با يك سر و وضعي كه مناسب آداب هيات نيست بيايند به جلسه شما، با او چگونه صحبت مي كنيد كه آداب را رعايت كند؟
چند تا صورت دارد؛ يكي اين كه برخورد چماقي با او شود، شما ديگر زورت مي رسد برش گرداني؟ مي رود و يك عده را هم با خودش مي برد. دومين نوعش اين است كه طوري برخورد كني كه اصلا متوجه اشتباهش نشود و دربست تاييدش كني؛ آنوقت جواب حضرت زهرا (س) را ميتوانيم بدهيم؟
شما بايد آدرس سر راست بدهي. طرف وقتي بلند شده به نيت روضه آمده، حداقلش اين است كه شده سياهي لشكر سيد الشهداء (ع)، من هم تذكرات و خواهشهاي خودم را با زبان نرم و استدلالي ميگويم، تأثيرم را هم بايد بگذارم. عوامل هيئت هم بايد مثل خود من رفتار كنند، يعني اگر يك نفر از انتظامات جلسهاي با كسي طوري برخورد كند كه يك نفر قهر كند و برود آن كسي كه برخورد كرده بايد جواب دهد. در اقع يك نفر مرده، و مردن اين يك نفر مردن يك نسل است.
ما بايد به خانم يا آقايي كه با وضع نا مناسب ميآيد هيئت، به چشم يك مهمان نگاه كنيم، مهمان هم محترم است. ولي مهمان هم بايد آداب آن مهماني را رعايت كند، اين را بايد با يك لطائفي به او رساند. اما چگونه؟ مستقيم نبايد به او گفت روسري ات را بكش جلو بلكه در آن معارف و اشعاري كه داريم ميخوانيم مثلا ميگوييم «زينب عفيفهاي است كه در راه عصمتش/عباس ميدهد ، نخ معجر نمي دهد». ما نميخواهيم آن خانم براي هيئت ما درست شود، آن خانم بايد براي خودش درست شود. موضوع اين است كه ما خودمان را براي امام حسين (ع) بخواهيم، همه اش درست مي شود. من شما را نبايد براي تأييد خودم و سياهي لشكر جلسه ام بخواهم، بايد شما را براي امام حسين (ع) بخواهم كه اصلاح شوي، من شريك شوم در هدايت تو و خدا هم به من لطفي كنند و من را هم هدايت كند، خلاصه اش اين مي شود كه باز هم مي گويم اگر ما خودمان را براي امام حسين (ع) بخواهيم همه چيز درست. هر كسي امام حسين را براي خودش بخواهد كار خراب ميشود، كسي كه امام حسين را براي خودش مي خواهد، سرسري به اين بساط نگاه ميكند و درگير حاشيه ها مي شود. مثلا دغدغه اش اين مي شود كه فلان نوحه را اول آقاي فلاني خواند يا آقاي فلاني، حالا بگو اصلا دانستن اين ها به چه درد تو ميخورد، چه دردي را دوا ميكند؟
آن خانمي كه در طول سال فقط ده شب مي آيد هيات، اگر اين ده شب را هم از او بگيريم چه فايده اي دارد؟ اگر حضرت زهرا(س) نمي خواست، قطعا او نميآمد. من كار خودم را ميكنم، اين خانه هم صاحب دارد. چه بسا قرار است بيايد داخل اين هيئت توي روضه حضرت علي اصغر (ع) و نگاهش بيفتاد به يك بچه شيرخواره و بگويد چرا اين بچه را كشتند؟ و همين او را زير و رو كند، اما تو راهش ندادي. اصلاً چه كارهاي كه راهش ندادي. پيغمبر (ص) با رفتار جذب ميكردند، امام و حضرت آقا با رفتار جذب كردند. ما هم با رفتار بايد جذب كنيم .
- نمونه اي در ذهنتان هست از كساني كه در جلسه هيات تحولي درونشان اتفاق افتاده باشد؟ تا حالا شده با يك خط نوحه كسي زير و رو شده باشد؟
بله خيلي شده، من يكي اش را مثال مي زنم. يك بار يك جواني مادرش به او اصرار كرده بود من را برسان به هيئت، به مادرش گفته خب تو مي روي توي جلسه من كجا بروم؟ كه مادر گفته بود خب تو هم برو تو! خلاصه به همين سادگي آمده بود به هيات. ولادت حضرت اباالفضل هم بود، بعد جلسه ديدمش، وقتي به او رسيدم ديدم خيس اشك است. دهنش هم بوي الكل ميداد. من يك سرودي خوانده بودم كه مضمونش مستي بود. به او با خنده گفتم چيه، خرابي! گفت تازه آباد شدم! پرسيدم چي شده؟ گفت ايني كه اينها خوردند چي بوده ايني كه من خوردم چيست، تازه فهميدم مستي يعني چي! الآن همان شخص را كه نمي توانم اسمش را ببرم اهل هيئت است، ازدواج هم كرده و بچهدار هم شده و دكترا هم دارد. از اين موارد زياد است، مثلا يك شب درباره اسم صحبت كردم كه اسم خوب به گردن پدر و مادر حق است، بعد از جلسه 23 نفر آمدند اسمشان را عوض كردند.
- تصور ما از جامعه اين است كه جامعه نسبت به ارزش ها و مقدسات قدري فاصله گرفته و بي تفاوت شده، ولي وقتي كه محرم مي شود مي بينيم هر سال مراجعه به هيات نسبت به قبل خيلي بيشتر شده. اين اتفاق را چگونه تفسير مي كند؟
ما امام حسين (ع) را طبيب ميدانيم. سر طبيب در دو مورد شلوغ است، يكي زماني كه مريضي زياد بشود و همه حمله ميكنند كه خوب بشوند. ولي مورد دوم براي زماني است كه ميگويند فلان بيماري دارد ميآيد و برويد واكسن بزنيد. بيماري فرهنگي دارد ميآيد برويد واكسن بزنيد. الان هم براي پيشگيري ميآيند پيش امام حسين (ع) هم براي درمان ميآيند. توانايي امام حسين (ع) حد و مرز ندارد. يك عده هم هستند كه ميآيند چكاپ، هر روز در مكتب اهل بيت (ع) هستند و رفتارهاي خودشان را با دستوراتي كه داده شده مي سنجند. مريضي كه مرض لا علاجش را يك دكتر علاج كند، عاشق آن دكتر ميشود. ناجي هميشه دوست داشتني است.
- شما را بعنوان پيشگام و شروع كننده مداحي نوين خصوصا در بحث نوحه و آهنگ مي شناسند. چه شد كه شما بعضي ريتم ها و آهنگ را وارد فضاي مداحي كرديد؟ خلايي احساس ميشد؟
از زماني كه شبانه روز مردم متراكم شد و برنامه هاي مختلفي به اوقات زندگي ها اضافه شد. ديگر نمي شد به مستمع بگوييم كه مثلا 2 ساعت بيا بنشين در هيات و يك ساعت مثلا قصيده اي گوش كن كه شايد اصلا معنايش را هم نفهمد . الان نرمال جلسات ما 50 دقيقه است. من ديدم كه سخت است كه مردم يك نوحه را هر شب حفظ كنند و جواب دهند، اگر هم هر شب يك آهنگ ثابت بخوانم يكنواخت مي شود. چون نوحه را بايد مستمع حفظ كند و جواب دهد با عث مي شود كه ذهن مستمع درگير جواب دادن كل نوحه هم بشود، مقداري از وقت هم براي ياد گرفتنش تلف مي شود. پس من گفتم يك نوحه اي بسازم كه مردم جاي اينكه همه اش را جواب بدهند فقط گوشواره اش را بخوانند. آمديم سرعت زمينه قديمي را كمي بيشتر كرديم كه هم كار نوحه را انجام دهد و هم كار زمينه را. قديم زمينه مي خواندند، بعد سه چهار بند نوحه مي خواندند كه بين هر بند هم مستمع بايد بند اول را جواب مي داد، بعد هم واحد و بعدش هم جفت مي خواندند و جلسه تمام مي شد. جايي هم براي شور نمي ماند.
جاي شور با ادغام نوحه و زمينه باز شد. جرقه اش هم از اينجا شروع شد كه من يك شعري را آمدم با ريتم تند در شور بخوانم، بعد گفتم كه همين را سنگين بزنيد كه شد زمينه. بعد همين زمينه، با يكي بزن و يكي نزن شد واحد سبك جنوبي. سال 77 بود كه شروع اين اتفاق بود. كلا به اين نتيجه رسيديم كه سينه زني سه بخش زمينه، واحد و شور باشد. يك قانون نانوشته هم هست، يعني بعضي اوقات چيزهاي ديگر هم به آن اضافه مي شود.
- اينكه به اين فكر افتاديد براي هر شب آهنگ سينه زني هايتان متفاوت باشد دليلش چه بود؟
به اين فكر بودم كه اگر قرار شد يك نفره بجنگم چطور بايد بجنگم، البته نه اينكه ديگران نباشند، الحمدلله ساير رفقا هم دارند كار ميكنند و مي كردند، ولي گفتم فرضا من يك نفر باشم چه كار بايد بكنم. اين همه آهنگ دارد از آنطرف آب مي آيد، البته الان داخلي ها هم چيزي كم ندارند! من جواب اين همه آهنگ را با يك واويلا واويلا يا واغربتا واغربتا بدهم؟ به اين نتيجه رسيدم كه بايد آهنگ سازي بكنم. شايد اگر دنبال شعر را بگيرم خيلي موفق باشم، ولي ديدم الان وظيفه من اين است. خيلي ها هم ايراد مي گيرند و مثلا مي گويند شما بايد به امام حسين (ع) برسي و آهنگ سازي و اين ها چيست... اما بنظرم اين جزو كارهاي تخصصي است كه الان بايد در جلسات انجام شود. حضرت آقا هم روي هنر تاكيد دارند، اين كه هنرمندانه ساخته شود، هنرمندانه خوانده شود.
- اين آهنگ سازي فني است يا تجربي است؟
هم تحقيق دارد هم تجربه. يك سري چيزها هست كه اصلا مال ماست يعني شايد خيلي از آهنگ سازها در دنيا به آن نرسيده باشند. بخاطر اينكه در موسيقي يك نفر مي خواند و خلٱش را هم با ساز پر مي كند. ولي ما كه سازي نداريم. ولي ميتوانيم خودمان ساز خواندن خودمان باشيم. صداي گريه ساز است، صداي نفس ساز است، صداي سينه زدن ساز است. چون ساز در آهنگ هاي ما نديده گرفته مي شود، خيلي از خواننده هاي آنطرف مي گويند كه ما اين جنس آهنگ را مي خواهيم كه ساز نديده گرفته شود و جايي كه لازم است از آن استفاده شود. مستنداً ميگويم آقاياني كه ترانه ميسازند به من گفتند بيا براي ما آهنگ بساز و انقدر پول بگير. اينها حالا داخلي هستند. جالب اينجاست برخي از خارج كشور پيدايمان ميكنند و ميگويند آهنگهاي شما را ميخريم. آنهايي كه آنطرف آب ميخوانند و اتفاقا خيلي هم مطرح هستند. اما من اگر يك نواي دو ثانيهاي بتوانم بسازم آن را فقط براي سيد الشهداء (ع) ميسازم.
درخصوص اشعار سينه زني ها هم كه زبان محاوره اي و فلكلور هست، از حضرت آقا هم سوال كرديم ايشان مخالفتي نداشتند.
- شما يك اتفاقي را شروع كننده اش بوديد و حالا دامنه گسترده اي پيدا كرده و فراگير شده، مسيري كه ديگران رفتند را چقدر ادامه راهي مي دانيد كه خودتان آغاز كرديد؟
ببينيد نمي توانيم مثلا بگوييم با ماشينت نرو مسافرت، چون ممكن است پنچر شود. ما نمي توانيم حركت نكنيم چون ممكن است انحطاطي پيش بيايد. موضوع اين است كه الان اسم هر مداحي مي آيد همه فكر مي كنند همه در يك سطح از مداحي هستند. بعضي مواقع من يك چيزهايي مي شنوم كه بعضي ها خوانده اند، مي پرسم اين چه كسي است، اسمش را هم كه مي گويند نمي شناسم. برخي كلمات امروزي را نمي توان وارد شعر هيات كرد. بعضي ها مي خواهند يك كار نو انجام دهند و يك دفعه مي آيند مثلا شعر مي سازند »نوار مغز سرم...»، خب اين ها جايي ندارد.
- مرز نوآوري كجاست؟
تا آنجايي است كه به تو اجازه داده اند مانور دهي. بيرون از آن مرز ديگر حساب نيست.
- اثر حضور شهدا در هياتتان و تاثيرش در فضاي جلسه چقدر بوده؟
شهيد اگر اثر نداشته باشد كه فايده ندارد. آقا مي فرمايد كه شهدا ستاره اند كه ما راه را گم نكنيم. پانصد چهل شهيد پاي من را مي كشانند آنجا، كمكم مي كنند، راهم مي اندازند، حمايتم مي كنند، آنها دارند من را نگه مي دارند كه بتوانيم كاري انجام دهيم. آنها هستند كه بعضي وقت ها الهام مي كنند. نمي شود سرسري رد شد؟ همينطوري بيايم يه گريه اي كنيم و سينه اي بزنيم و برويم؟
- تاثير جلسه هيات رايت العباس بر منطقه شمال شهر كه شايد بافت خاصي از مردم آنجا سكونت دارند چقدر بوده؟
اينطور هم نيست كه شمال شهر همه بي دين باشند، متدينين زيادي هم آنجا هستند. بالاخره آفت بالاشهر زياد است، زبان و جنس خواندن تفاوت بايد داشته باشد. البته مستمعيني كه امامزاده علي اكبر مي آيند بيست درصدشان شمراني هستند. از شب چهارم پنجم محرم به بعد، مستمع داريم كه از شهرستان مي آيند و در ميادين اطراف چادر مي زنند يا شب ها در ماشين مي خوابند كه بعد از ظهر در جلسه شركت كنند. البته سپاه شميرانات هم براي اسكان اين افراد كمك كرده.
- خودتان با كدام يك از كارهايي كه در اين چند ساله خوانديد بيشتر ارتباط برقرار مي كنيد؟
الان نمي دانم كدام را بگويم. باورتان شايد نشود، من به چيزهايي كه خوانده ام ديگر دل نمي بندم، چون ديگر هر چه بوده خواندمش. به فكر چيزهايي هستم كه هنوز نخواندم و حرصش را مي خورم. معمولا از ماه شعبان براي آماده كردن كارهاي محرم استارت مي زنيم.
زمينه «دامن كشان» در سال هاي اخير، فكر ميكنم از كارهايي بوده كه خودتان خيلي با آن ارتباط برقرار كرديد و ماندگار هم شد
اين زمينه اينطور ساخته شد كه ما با محمد آقاي صميمي جايي بوديم و همه كارهاي محرم را آماده كرده بوديم، وقتي داشتيم جمع مي كرديم بياييم سمت خانه به محمد آقا گفتم زمينه حضرت ابالفضل ماند، گفتم تا شما داري جارو ميكني من مي سازم و همين طوري درست شد.
يك سنتي بين من و برادرم آقاي صميمي، هست. شما تا حالا شايد نشنيده باشيد كه يك چيزي را كه من خوانده ام، من بگويم من ساخته ام يا آقاي صميمي بگويد من ساختم، از هر كداممان بپرسيد مي گويم آن يكي ساخته، چون به محضي كه بگويم من ساختم يا آن بگويد من ساختم خرجمان سوا ميشود.
با تشكر از شما بدليل وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد
موفق باشيد/م
منبع: پايگاه اينترنتي بسيج
افزودن دیدگاه جدید